کار ام خورده به خنسی ، کار برنامه ام و می گم گير کرده بد جور گره خورده ....
اين دو روز گذشته خيلی حالم خراب بود اصلا يه حالی بودم سعی می کردم بهش فکر نکنم اما .... گاهی پنجه های اندوه انقدر محکم منو می گيره که توانی واسه مقاومت ندارم تسليمش می شم و ...هر بار نامه اش و خوندم گريه کردم همه بهم می گن که بايد يه جواب دندون شکن بهش بدی اما آخه چی بگم ، کاريه که شده ...کشش چو نيست زان سو چه سود کوشيدن ... امروز براش نوشتم ...
سلام ، نامه ات رو خوندم ، چی بگم ، حرفی ندارم ، در پناه خدا
آره به خدا می سپرمش
هی راستی ديروز با مهسای نازنين ام صحبت کردم فرشته کوچولوی من انگار اونجا بهش خيلی سخت گرفته بود! دلم برای صداش خيلی تنگ شده بود ...
از همين جا 1000 تا ماچت می کنم ....
از کلانتری هم زنگ زدن گفتن برم دنبال کار بيمه ...
اين دو روز گذشته خيلی حالم خراب بود اصلا يه حالی بودم سعی می کردم بهش فکر نکنم اما .... گاهی پنجه های اندوه انقدر محکم منو می گيره که توانی واسه مقاومت ندارم تسليمش می شم و ...هر بار نامه اش و خوندم گريه کردم همه بهم می گن که بايد يه جواب دندون شکن بهش بدی اما آخه چی بگم ، کاريه که شده ...کشش چو نيست زان سو چه سود کوشيدن ... امروز براش نوشتم ...
سلام ، نامه ات رو خوندم ، چی بگم ، حرفی ندارم ، در پناه خدا
آره به خدا می سپرمش
هی راستی ديروز با مهسای نازنين ام صحبت کردم فرشته کوچولوی من انگار اونجا بهش خيلی سخت گرفته بود! دلم برای صداش خيلی تنگ شده بود ...
از همين جا 1000 تا ماچت می کنم ....
از کلانتری هم زنگ زدن گفتن برم دنبال کار بيمه ...