دارم خاطرات علم رو می خونم شاه چه آدم بسته ای بوده حتی نزدیک ترین کسانش ( فرح ) نمی تونستن کمی بهش انتقاد کنند ...اما در عین حال آدم ساده ای بوده و ضعیف البته این نظر علم نیست این برداشت خودم از کتاب است .
مامانم کلی باهام خوب شده فکر می کنم این و مشاور جدید بهش گفته اما چه فرقی می کنه من خودم و گم کردم ، برای درونم لالایی گفتم تا سوال های نا مربو ط ازم نپرسه ، زندگی فقط هر روز بیدار شدن و خوردن و خوابیدن نیست
یا اینکه همه همت تو بکنی تا چیزی رو بدست بیاری و بعد که بهش رسیدی بگی که این اونی که می خواستی نبوده و رهاش کنی ....
هنوز هم لباس نخریدم ، هفته دیگه عروسی و من هیچ کاری نکردم ....
نمی دونم اصلا از خودم راضی نیستم باید بهتر باشم بهتر ....
امروز نشدکه بریم کنسرت سیمین اما جمعه انشا الله میریم کاشان صبح ساعت 4:30 باید میدان ارژانتین باشیم فکر نمی کنم بابام اجازه بده اون موقع که هوا هم تاریک با ماشین بیام اگه بشه که عالی میشه ماشین و هم تا برگشتن تو پارکینگ بیهقی پارک می کنم اما حتما می رسونتم که ببینه که با کی میرم و کجا می رم ....
دیشب بازم برق ها رفت

 

 

This page is powered by Blogger. Isn't yours?