داستان مستی ...برداشت از صحبت های دوستم
قبلا هم پای بساط عرق خوری نشسته بود اما هيچ وقت لب نزده بود ازش پرسيد اين دفعه می خوری ؟
فقط اون دو نفر بودن و عرق گندمی و آب البالو ، سيب زمينی سرخ شده و پيتزا نوشابه و چند جور مزه ديگه ،اون طرف يه عرق خور حرفه ای و اين طرف اِين که تا به حال لب نزده بود ، برات با آب البالو قاطی می کنم درصدش رو می آرم پايين ، اون گفت .
اولین جرعه ، تلخ بود ، گفت تلخه . گفت بابا اين که چيزی نیست ،با نوشابه و ساندويچ کالباس تنوری داد پايين ، پيک اول که نصف ليوان بود رو تو سه مرحله خورد ، پيک دوم هم رفت بالا اما هنوز مست نشده بود و تند تند ساندويچ می خورد ، پیک سوم الکل اش بيشتر بود اين و از مزش می شد فهميد ، توپ شدی ؟ سرم گيج می ره ،زانو هاش رو توی بغلش گرفت و سرش رو روی اون گذاشت ، داداش مستی يه و سرگیجه اش ، خیلی راحت جواب سوال ها رو میداد اما فکرش رو از دست نداده بود گاهی تو اين دنيا نبود گاهی می امد و جواب چند تا سوال رو می داد و باز از اين دنیا می رفت گفت مستی خیلی سخته ، مثل نشستن توی چرخ و فلک می مونه ، گفت صورتم خواب رفته ، حتی آب یخ هم مستیش و نپروند ، می رفت و بر می گشت و به سوال ها کاملا منطقی و عقلانی جواب می داد کم کم غمش گرفت بهش گفت می خوای ببرمت بيرون خوب بشی ، نه می خوام بميرم ، چرا ؟ خيلی خوبه ، چی ؟ که بميرم .... ديگه فقط زار مي زد چه غمی روی دلش سنگينی می کرد، حالمون و گرفتی با با ...رو دلت سنگينی می کنه ؟ آره می خوای راحت بشی ؟ نه دیگه غروب شد بايد برم ... دلم نمی خواد بهتر بود خيلی بهتر سه چهار ساعت گذشته بود ديگه سر گيجه نداشت اما اثرش مونده بود هنوز بی پروا بود ، گفت من که هنوز مستم ، برو بابا الان چهار ساعت گذشته ، بايد برم ديگه ...موقعه رانندگی خیلی ضايع لايي کشيد جلوي يه بنز وقتی که ماشینه به اعتراض واسش بوق زد کاری کرد که هيچ وقت توی عمرش نکرده بود دستش رو از شيشه ماشين آورد بيرون و با انگشت شستش یه علامتی رو نشون داد که باعث شد بنزه بد جوری قاطی کنه و توی بزرگراه و توی ترافیک بعد ازظهر توی هر 50 متر لايي بکشن یه جا هم بنزه زد جلو و هی کون ماشين رو جلو می داد تا این یکی با سر بره توش و مقصر بشه... دوباره که جلو افتاد با خودش گفت ، گفته بودم که مستم ...
تا خونه برسه با 3 تا ماشين کل انداخته بود ...چه شب بدی رو گذروند تو خواب با خودش می گفت حالم بده نصفه شب از خواب پريد تازه به حال اومده بود اما حالش بد بود و ديگه خوابش نمی اومد...
قبلا هم پای بساط عرق خوری نشسته بود اما هيچ وقت لب نزده بود ازش پرسيد اين دفعه می خوری ؟
فقط اون دو نفر بودن و عرق گندمی و آب البالو ، سيب زمينی سرخ شده و پيتزا نوشابه و چند جور مزه ديگه ،اون طرف يه عرق خور حرفه ای و اين طرف اِين که تا به حال لب نزده بود ، برات با آب البالو قاطی می کنم درصدش رو می آرم پايين ، اون گفت .
اولین جرعه ، تلخ بود ، گفت تلخه . گفت بابا اين که چيزی نیست ،با نوشابه و ساندويچ کالباس تنوری داد پايين ، پيک اول که نصف ليوان بود رو تو سه مرحله خورد ، پيک دوم هم رفت بالا اما هنوز مست نشده بود و تند تند ساندويچ می خورد ، پیک سوم الکل اش بيشتر بود اين و از مزش می شد فهميد ، توپ شدی ؟ سرم گيج می ره ،زانو هاش رو توی بغلش گرفت و سرش رو روی اون گذاشت ، داداش مستی يه و سرگیجه اش ، خیلی راحت جواب سوال ها رو میداد اما فکرش رو از دست نداده بود گاهی تو اين دنيا نبود گاهی می امد و جواب چند تا سوال رو می داد و باز از اين دنیا می رفت گفت مستی خیلی سخته ، مثل نشستن توی چرخ و فلک می مونه ، گفت صورتم خواب رفته ، حتی آب یخ هم مستیش و نپروند ، می رفت و بر می گشت و به سوال ها کاملا منطقی و عقلانی جواب می داد کم کم غمش گرفت بهش گفت می خوای ببرمت بيرون خوب بشی ، نه می خوام بميرم ، چرا ؟ خيلی خوبه ، چی ؟ که بميرم .... ديگه فقط زار مي زد چه غمی روی دلش سنگينی می کرد، حالمون و گرفتی با با ...رو دلت سنگينی می کنه ؟ آره می خوای راحت بشی ؟ نه دیگه غروب شد بايد برم ... دلم نمی خواد بهتر بود خيلی بهتر سه چهار ساعت گذشته بود ديگه سر گيجه نداشت اما اثرش مونده بود هنوز بی پروا بود ، گفت من که هنوز مستم ، برو بابا الان چهار ساعت گذشته ، بايد برم ديگه ...موقعه رانندگی خیلی ضايع لايي کشيد جلوي يه بنز وقتی که ماشینه به اعتراض واسش بوق زد کاری کرد که هيچ وقت توی عمرش نکرده بود دستش رو از شيشه ماشين آورد بيرون و با انگشت شستش یه علامتی رو نشون داد که باعث شد بنزه بد جوری قاطی کنه و توی بزرگراه و توی ترافیک بعد ازظهر توی هر 50 متر لايي بکشن یه جا هم بنزه زد جلو و هی کون ماشين رو جلو می داد تا این یکی با سر بره توش و مقصر بشه... دوباره که جلو افتاد با خودش گفت ، گفته بودم که مستم ...
تا خونه برسه با 3 تا ماشين کل انداخته بود ...چه شب بدی رو گذروند تو خواب با خودش می گفت حالم بده نصفه شب از خواب پريد تازه به حال اومده بود اما حالش بد بود و ديگه خوابش نمی اومد...