من نمی دونم چرا این آقایون مجرد از نیمرو خوردن شاکی هستند ؟ این دیشب که داشتم تدارک شام برای خودم می دیدم به ذهنم اومد...هرچند که من با خانواده ام زندگی می کنم اما بنا به دلایلی مدت زیادی هست که رژیم غذایی ام مجردیه !
وقتی که تو یه ماهیتابه متناسب روغن و می زارم داغ بشه و تخم مرغ و تو روغن داغ می شکنم اون طوری که سفیده اون پف کنه و حباب حباب بشه بعد فوری در ماهیتابه رو می زارم و شعله رو کم می کنم و تا تخم مرغ طبخ بشه یه گوجه فرنگی اسلایس (خرد)شده، یه لیمو ترش ،یه قاشق سس مایونز تو بشقاب ام می زارم و فوری می رم سراغ تخم مرغ ام آخه من دوست دارم زرده نیمرو نیم بند باشه از این نیم رو ها دوست دارم که یه کم ته دیگ می کنه اما زده اون حالت عسل داره و کامل سفت نشده! واسه همین حواسم هست...وقتی که اون روتو بشقاب کنار گوجه فرنگی ها و برش لیمو و سس می زارم و...همه اش به این فکر می کنم ممممممممم به این خوشمزگی ...من اگه هر شب ام نیمرو بخورم بازم دوست دارم ...این آقایون مجرد چی می گن؟ غرغر و ها!!!
میزون نیستم ...کی هستم ؟ دیروز رفته بودم آرایشگاه هر وقت می رم ضعف روحی می گیرم ..اینقد که دختر خوشگل اونجامی بینم ...آخه خدا تو که می دونی زن باید خوشگل باشه من گودزیلای زشت رو واسه چی آفریدی؟
همون بهتر که ماهی یه بار ام اینجور جاها نرم ! لعبتهایی که اونجا بودن داشتن نظر می دادن راجع به سیاست و ریس جمهور و اینها ...هر کی یه چیزی می گفت من هم به خاطر اخلاقی که دارم تو این جور مجامع لب از لب باز نمی کنم و کاملا شنونده ام .هر کی یه چیزی می گفت بلاخره بزرگ آرایشگر سرش رو از رو کله مشتری آورد بالا و حرف آخر رو زد!...ایشون فرمودند " مسئله ما الان حجاب و روسری و لباس نیست...مسئله ما الان وضع بد مالی خیلی از مردمه...خیلی ها الان دارن به سختی روزگار می گذرونند...خسته شدیم از بس رستوران رفتیم اومدیم بیرون 4 تا گشنه جلو در رستوران بودن کوفتمون شد...خرید کردیم اومدیم دیدیم چله زمستون پسره واکسی دمپایی پاره پاش کرده !.."توجه داشته باشید که در حین این سخنرانی همه حضار و بنده هم سراپا گوش بودیم...سخنرانی ایشون با برگردوندن سرشون روی کله مشتری تموم شد و یهو انگار مجوزی صادر شده باشه یا توپی در شده باشه همه با هم شروع به صحبت و نظر دادن کردن...بنده هم پس از استماع نظرات گوناگون در حالیکه زیر چشمی می رفتم تو کف قیافه هاشون یا خودم و به مجله تو دستم مشغول نشون می دادم ، به این نتیجه رسیدم که اون جمع زنونه کوچیک ازخانم خوشگلا از روی کار نیومدن رفسنجانی خوشحاله ولی نگرانی بزرگش حمله امریکاست...
از این جور مجامع سیاسی تو همه اتوبوس ها و تاکسی ها و مساجد و معابر زیاده ...بنده چون صبح با ماشین می یام سر کار شب با ماشین می رم خونه از همه اش دور افتادم !
البته دیروز موقع برگشتن به خونه به این اجلاس بسیار مهم فکر نمی کردم ! فقط داشتم به قیافه ضایع خودم فکر می کردم !!!!نه خدا بی شوخی ،آخ چرا؟ نه من می خوام...بدونم آخه ...چـــــــــرا؟

 

 

This page is powered by Blogger. Isn't yours?