همه فکر می کنند که ، تو خیلی خوبی
من هم همین فکر رو می کنم
واقعا هم هستی
اما تو باید به خودت از یه جنبه دیگه هم نگاه کنی
از همون جنبه که من این روز ها دیدم
و ...
تو دلت می خواد همه تو رو به خوبی بشناسند
همه فقط وجه های خوبت رو ببینند
همه تو رو مثل یه فرشته مهربون در کنار خودشون داشته باشند
احساساتت رو خفه می کنی تا بروز احساسات منفی چهره تو رو خراب نکنه
همه اینها به خاطر اینه که تو
خیلی مغروری
مغرور تر از اونی هستی که اجازه بدی
بخش های ناهماهنگ وجودت نشون داده بشه
می خوای به همه بگی این منم انسان سفید و خالی از اشتباه
چون اینطوری در یک حاشیه امن قرار می گیری
چون از قرار گرفتن از موقعیت انتقاد مبری خواهی بود
چون دلت نمی خواد ازت انتقاد کنند
چون خودت رو بالاتر از همه دوربری هات می دونی و
لیاقت خودت رو خیلی بیشتر از کسانی که با تو هستند
و فکر می کنی با اونها موندن
داری بهشون لطف می کنی
من البته به تو نخواهم گفت
چون همین ام باعث می شه تو لاک خودت بری و دور بشی
اما کاش خودت بفهمی
چون خیلی خوبی
و من دلم می خواد خوبتر هم بشی
کاش غرور کاذبت رو کنار بزاری
تا خودت بشی
تا راحت بشی
تا اینطوری فکر نکنی باید با گذشت و فداکاری از خودت یه فرشته مهربون بسازی
بلکه مهربونی کنی
چون ازش لذت می بری
عشق ات رو لطفی در حق دیگران ندونی
بلکه اون رو
به خاطر خودت نثار کنی
کاش
اینطور بشه ...

 

 

This page is powered by Blogger. Isn't yours?