یه دست
یه دست حمایت کننده قوی
دست نجیب ،
روی پشتم
دقیقا
کف دستش روی پشتم
اون قسمت از پشت بین دو کتف و کمی پایین تر
که دست خودم بهش نمی رسه
کف دست اونجا باشه و دست از آرنج تا شده ،
روی پشتم
مثل یه تکیه گاه
با فشاری کمی بیشتر از فشار تعادل
که خون رو به حرکت در میاره و
مطمئن و دلگرم کننده است
و بعد از مدتی
کمی قبل از اونکه جای دست روی پشتم عادت بشه
به آرومی
بلغزه
و از نرمی روی بازو و پهلو
ملایم و نوازش کننده رد بشه
و کمی پایین تر از گودی کمر
دسته عشق رو
بگیره
و من رو داشته باشه
من و داشته باش
داشته باشم...