یه شب دیگه با سر درد و حس تلخ یاس گذشت ... دیشب زود خوابیدم اما قبلش اینو نوشتم
جز ستارگان دیده
و یک قلب پر تلا تم
که عمق مهربانی اش برای تو
از اوج ستاره هم می گذشت
هیچ در بساط نداشتم...
اما تو ستاره چیدی و
به سر انگشت انکار
قلب دریا را شکافتی...
دیدگان تهی را به تو می دوزم
حالا خاطرت جمع شد!
کویر قلبم بی ستاره است ...
جز ستارگان دیده
و یک قلب پر تلا تم
که عمق مهربانی اش برای تو
از اوج ستاره هم می گذشت
هیچ در بساط نداشتم...
اما تو ستاره چیدی و
به سر انگشت انکار
قلب دریا را شکافتی...
دیدگان تهی را به تو می دوزم
حالا خاطرت جمع شد!
کویر قلبم بی ستاره است ...