یه شب دیگه با سر درد و حس تلخ یاس گذشت ... دیشب زود خوابیدم اما قبلش اینو نوشتم

جز ستارگان دیده
و یک قلب پر تلا تم
که عمق مهربانی اش برای تو
از اوج ستاره هم می گذشت
هیچ در بساط نداشتم...

اما تو ستاره چیدی و
به سر انگشت انکار
قلب دریا را شکافتی...

دیدگان تهی را به تو می دوزم
حالا خاطرت جمع شد!
کویر قلبم بی ستاره است ...

 

 

This page is powered by Blogger. Isn't yours?