از پارکینگ که می ا ومدم یه صحنه فجیع دیدم تو میدان آرژانتین از زد و خورد دو تا زن نمی گم خانم چون نبودن،صحنه ای که تقریبا هر روزه در باره مرد ها می بینیم ...زن هایی بسیار شیک، سر یه تصادف کوچیک داشتن هم دیگه رو تیکه پاره می کردن من و یاد صحنه های فیلم فارسی از زن های چادر به کمر کم سواد انداخت که با دمپایی هم دیگه رو لت وپار می کردن...من رو به این فکر انداخت که
ما بدون پرداختن بهای تمدن داریم به جلد انسان عصر تکنولوژی اطلاعات فرو می ریم
خودم و می گم آیا من ظرفیت تکنولوژی رو دارم ؟ آیا شخصیت من در حد برخورداری هام هست ؟ یا اینجا هنوز ام همون جنگله فقط شکلش عوض شده ...من ام در موقعیت بسیار خشمگین تو رانندگی قرار گرفتم از سر عصبانیت گاهی هم حرف نا پسند به زبون آوردم اما فکر کنم دیگه وقتشه رو رفتارم کار کنم ،وقتشه خودم رو شاهد رفتارم بگیرم و ببینم آیا پسندیده است؟
خارج از زن و مرد بودن باید از نو شروع کنیم...
دارم با سیستم سر و کله می زنم آهنگی از آلبوم بوی بهشت سراج پخش می شه دقیقا آهنگ سوم یه تیکه اول آهنگ تک نوازی تار داره اگه اشتباه نکنم ..یه چیزی می گه یه حرفی می زنه این ساز که وقتی می زنه من بی اختیار میگم جانم ...بگو ، بزن جانم بزن...نوای تار و صدای ضربه های انگشتا ن استاد با سیم ها که ارتعاش دل انگیزش انگار که تپش روح منه ...
من رو به جایی فراتر از زمان و مکان می بره ....
ما بدون پرداختن بهای تمدن داریم به جلد انسان عصر تکنولوژی اطلاعات فرو می ریم
خودم و می گم آیا من ظرفیت تکنولوژی رو دارم ؟ آیا شخصیت من در حد برخورداری هام هست ؟ یا اینجا هنوز ام همون جنگله فقط شکلش عوض شده ...من ام در موقعیت بسیار خشمگین تو رانندگی قرار گرفتم از سر عصبانیت گاهی هم حرف نا پسند به زبون آوردم اما فکر کنم دیگه وقتشه رو رفتارم کار کنم ،وقتشه خودم رو شاهد رفتارم بگیرم و ببینم آیا پسندیده است؟
خارج از زن و مرد بودن باید از نو شروع کنیم...
دارم با سیستم سر و کله می زنم آهنگی از آلبوم بوی بهشت سراج پخش می شه دقیقا آهنگ سوم یه تیکه اول آهنگ تک نوازی تار داره اگه اشتباه نکنم ..یه چیزی می گه یه حرفی می زنه این ساز که وقتی می زنه من بی اختیار میگم جانم ...بگو ، بزن جانم بزن...نوای تار و صدای ضربه های انگشتا ن استاد با سیم ها که ارتعاش دل انگیزش انگار که تپش روح منه ...
من رو به جایی فراتر از زمان و مکان می بره ....