مممممممممممممم
حتی اینجا هم باید سانسور کرد ،
راست می گه علی نمی شه شیشه ای بود ،رفته سربازی ،از من خواسته چراغ بلاگش رو روشن نگه دارم ...به دیده منت
دیروز با دوستم شبنم رفته بودم خرید ، خیابون ونک ، اولش واقعا حالم خوب بود اما بعد از ده دقیقه ،دیدن آدم های مرفه و خوش پوش وخوش لباس دیدن مغازه های شیک و لوازم لوکس و گرون قیمت هر کدومش مثل یه پتک ، روی اعتماد به نفس نداشته من ، له ام کرد...می دونم ضعف اعتماد به نفس دارم ، مشکل من اینه که همه ایراد هام رو می دونم و می بینم و شاید فقط هم دارم اونها رو می بینم ، خدایا تو می دونی که اگه اینطور می بینم به معنی ناسپاسی به مهربونی ها محبت های تو نیست، نمی دونم شاید این روح و شخصیت تکامل گراو ایده آلیست که برای من باعث دردسر شده...به شبنم گفتم فقط موقع رانندگی که حالم خوبه که اعتماد به نفسم قابل قبوله ،نمی دونم چرا...
باز کن چشمت را
تا که گل باز شود
قصه زندگی آغاز شود
تا که از پنجره چشمانت،
عشق آغاز شود
تا دلم باز شود
تا دلم باز شود
دلم اینجا تنگ است
دلم اینجا سرد است
فصل ها بی معنی
آسمان بی رنگ است
سر سرد است اینجا
باز کن پنجره را
باز کن چشمت را
گرم کن جان مرا
ای همیشه آبی
ای همیشه دریا
ای تمام خورشید
ای همیشه گرما
سرد سرد است اینجا
باز کن پنجره را
ای همیشه روشن
باز کن چشم من...
هدفون تو گوشم بود و معین داشت این آهنگ رو می خوند .
حتی اینجا هم باید سانسور کرد ،
راست می گه علی نمی شه شیشه ای بود ،رفته سربازی ،از من خواسته چراغ بلاگش رو روشن نگه دارم ...به دیده منت
دیروز با دوستم شبنم رفته بودم خرید ، خیابون ونک ، اولش واقعا حالم خوب بود اما بعد از ده دقیقه ،دیدن آدم های مرفه و خوش پوش وخوش لباس دیدن مغازه های شیک و لوازم لوکس و گرون قیمت هر کدومش مثل یه پتک ، روی اعتماد به نفس نداشته من ، له ام کرد...می دونم ضعف اعتماد به نفس دارم ، مشکل من اینه که همه ایراد هام رو می دونم و می بینم و شاید فقط هم دارم اونها رو می بینم ، خدایا تو می دونی که اگه اینطور می بینم به معنی ناسپاسی به مهربونی ها محبت های تو نیست، نمی دونم شاید این روح و شخصیت تکامل گراو ایده آلیست که برای من باعث دردسر شده...به شبنم گفتم فقط موقع رانندگی که حالم خوبه که اعتماد به نفسم قابل قبوله ،نمی دونم چرا...
باز کن چشمت را
تا که گل باز شود
قصه زندگی آغاز شود
تا که از پنجره چشمانت،
عشق آغاز شود
تا دلم باز شود
تا دلم باز شود
دلم اینجا تنگ است
دلم اینجا سرد است
فصل ها بی معنی
آسمان بی رنگ است
سر سرد است اینجا
باز کن پنجره را
باز کن چشمت را
گرم کن جان مرا
ای همیشه آبی
ای همیشه دریا
ای تمام خورشید
ای همیشه گرما
سرد سرد است اینجا
باز کن پنجره را
ای همیشه روشن
باز کن چشم من...
هدفون تو گوشم بود و معین داشت این آهنگ رو می خوند .