تولد ام
دوازدهم شهریور هزار و سیصد و هشتاد و پنج
از همه دوستانم ، شبنم ،مهسا ، شیده ، علی ، ناصر،سانی ، لادن و ...به خاطر تبریکاتشون ممنونم

کاش باران می بارید
و هوا لطیف بود
برگها،
خیس به تنه درختان پیر
می آویختند
و گلهای کوچک
زیر بارش
سر خم می کردند .
نه بهار نیست
و نه حتی پاییز ...
همه چیز آرام است
و خوشه های زرین در تاکستان
از وحشت پلاسیدن
بی تاب دستانی برای چیدن
می لرزند
اواخر تابستان است
از رستن گذشته
فصل چیدن شده ،
در درون من
انگار جوانه ای
نرسته
پیر...

 

 

This page is powered by Blogger. Isn't yours?